رابطه ی تک دانه ساختمانی با شهر
در مقیاس خرد موضوعی است که در پروژه های کوچک مقیاس شهری، کمتر فرصت پرداختن به
آن وجود دارد. رابطه ای که بتواند منافع شهر و ساختمان رابه طور همزمان فراهم کند
تا در چیدمانی با یکدیگر فرصت سناریوی برد-برد برای شهر و ساختمان حاصل گردد. در
این بین فرم و بازنمایی فیزیکی ایده در معنای تاریخی، مسیری پر فراز و نشیب را طی
کرده است. تجربیات ما در مواجهه با پروژه ها همواره با بخشی از این مسیر همسو بوده
است. اگر در پروژه ی کهن سرام سعی ما بر این بود تا با کمترین بیان فرمی در کیفیت
رزولوشن شهری تاثیر گذار باشیم، پروژه ی هیترا درونمایهى اثر را پیامد تحقق فرم محسوب
مىدارد. درونمایهى اثر اینبار تابعى است از عناصر فرمى
که از ویژگی های بنیادین این پروژه و ابزار خوانش آن است.
عناصر فرمی یکبار در پاکت اصلی و
یکبار در عناصر تشکیل دهنده ی آن در تضاد با هم به کار میروند.
سایت این پروژه در موقعیتی شیبدار
در تقاطع سیزدهم ولنجک و ساسان واقع گردیده است. سازماندهی فضاهای تجاری ضلع شمال
به جنوب و ورودی ها در جهت ایجاد مکان های مکث برای ساکنین این منطقه از شهر بوده
به گونه ای که سطح ایجاد شده با دو خیابان همجوار ، خود را هماهنگ کرده و مکان
هایی حیاط گونه رابرای شهر فراهم کرده است که از این طریق منافع شهر و منافع تجاری
پروژه به گونه ای برد-برد حاصل شود.
در شهری که حاصل ساخت هر بنا بیشتر
منافع شخصیست تا شهری،اگر بتوان الگوی برد-برد را پیاده کرد هر منطقه دارای
فضاهای کوچک عمومی خواهد بود که نیاز
ضروری تهران است. فضاهای کوچک عمومی که بدون حائل در اختیار شهر قرار میگیرند می
توانند محله های تهران را تبدیل به فضاهای پویاتری نمایند که در آن فضاهای تجاری
فقط به صورت الگوی درونی شکل نگیرند و
تعامل بیشتری با بافت پیرامونی خود داشته باشند.
"قوانین شهرداری و
ساختمان"
در پروژه های محدود شهری قوانین از
بالا به پایین نیاز به باز تعریف دارد که می تواند این بازتعریف ها به ایجاد الگو
در بافت و در نتیجه به اصلاح آن منجر گردد. قوانینی از این دست مانند:
قوانین سطح اشغال، قوانین وید و
توده ، قوانین میزان مصرف شیشه و صلبیت
از جمله مواردی بود که سعی شده تا
به گونه ای در عین رعایت آنها بازنگری هایی در آن رخ داده شود. در این پروژه در
جهت ایجاد مقیاس انسانی در تلاقی دو خیابان تصمیم به جابه جایی سطح اشغال 50% در
طبقات شده که هر طبقه همواره با همان 50% اشغال در محدوده 60% + 2 تعریف شده ولی
بتواند بر روی یکدیگر بلغزد تا مقیاس ارتفاعی ساختمان ارتباط بهتری با شهر و ناظر
فراهم نماید.
قانون شفافیت و صلبیت در شهر از
مسائل چالش برانگیزی است که مشخص کرده که ساختمان های شهری باید با رعایت 40% شفافیت
در ساختمان ها عمل نمایند که البته با اقلیم جغرافیایی تهران رویکردی درست است ولی
در بسیاری موقعیت ها پاسخگو نیست. در این پروژه جداره نه به عنوان یک پوسته
دربرگیرنده یا تزیینی بلکه به عنوان عناصر تشکیل دهنده ی فرم به صورت محتوایی و از
طرفی، عاملی برای کنترل نور، دید همجواری و سازماندهی به صورت فیزیکی در پروژه
مطرح شده است.این جداره از طریق ساختاری مدولار برای بالا بردن شفافیت دید ساختمان
و کنترل حرارت تابش آفتاب، با حفظ درصد رعایت باز و بسته بودن توده شفاف و صلب شکل
گرفته است.
موضوع دیگر این سیاست گذاری در
پروژه بهره گیری از دید شهر از داخل پروژه بوده که بازشوهای بزرگتری در این ساختار
در پوسته فراهم شده که پوسته در عین حال که ثابت می باشد ولی دید داخل را محدود
ننماید.تکنیک به کار رفته در این ساختار ترکیب سازه فلزی با آجر به صورت پیش ساخته
و نصب خشک است . این روش امکان گریز از محدودیت ابعاد بازشوهای تولید شده از مصالح
آجر را فراهم کرده.ارتباط دیگر بنا در شهر از جنس رزولوشن بصری است که در این
پروژه تصمیم بر بکارگیری حداقل مصالح با ساختاری یکپارچه در عناصر جز و کل میباشد.هدفی که در سازماندهی کالبدی در
این پروژه دنبال شده رسیدن به یک دیاگرام کالبدی یکپارچه برای شکل گیری واحدهای
اداری و تجاری و ورودی های مجموعه است.
در این جهت ایده کالبدی طرح از
قرارگیری وید داخلی در بیرون پروژه شروع شد تا بدین وسیله واحدهای میانی نور جنوب
و دید شهر را بتوانند داشته باشند.
دیاگرام کالبدی طرح بر اساس
نیروهای توسعه ی فضای خالی شکل گرفت تا بتواند هم وروودی را تعریف کند و هم نور را به سطوح داخلی هدایت کند. دیاگرام
کالبدی طرح، میزان سطح تماس شهر با پروژه را افزایش داد و از قسمت همکف (ضلع شمال)
تعریف کننده فضای بیرونی و مرتبط با شهر می باشد. ورودی اداری و لابی مجموعه در
بخش اداری خود را به فضای باز میانی مجموعه می رساند. به گونه ای که جریان برد-برد
بین فضاهای اداری-تجاری و شهر از طریق آن پدید آید.
ایده متریالی طرح
در جهت ساختار دو پوسته تضادی بین
کنترل حرارت و بالابردن دید و تعادل بین شفافیت و صلبیت در پروژه وجود داشت. برای
پاسخ به این مساله متریال آجر سنتی با سازه ای فلزی در میان خود تشکیل یک بلوک
بزرگتر داده که در حجم پروژه امکان ایجاد بازشوهای بزرگتری در طرح را فراهم کرده
است. مدول های پیش ساخته بر روی زمین با روش سازه های فلزی میان خود و به صورت نصب
خشک شکل گرفته و بر اساس موقعیت مدول ها دارای عرض های بازشدگی متفاوتی را دارا می
باشند. استفاده از حداقل بیان مصالح در جهت ایجاد یک ساختار همگن در کل پروژه بوده
که در پشت این جداره پنجره های قدی با بازشوهایی جهت دسترسی از هر طبقه به پوسته
را فراهم نموده است.