مرز بین شهر و جنگل های ناهار
خوران ، مکانی برای احداث پروژه ای است که
از تجمیع زمین های خرد شهری تبدیل به قبیله ای بزرگتر شده؛
قبیله ای به مساحت 17000
متر مربع برای یک پروژه مسکونی.
صورت مساله فکری در این
منطقه از سایت گرگان با دیدگاهی انتقادی از نوع ساخت و ساز شهری شروع شده که چگونه
می توان با تراکم خواسته شده ، مرز بین شهر و جنگل را در هم ادغام کرد و خودِ
ساختمان نیز بخشی از جنگل موجود خوانده شود.
به گونه ای، ایده ساختاری
پروژه به دنبال دست یابی به ساختاری بود که بتواند در عین حال که تراکم خواسته شده
از نوع ساختمانی را در درون خود تامین می نماید، بتواند خود را تبدیل به عنصری
میانجی بین ساختار جنگل و شهر نماید.
برای این نوع ساختار می
بایست روشی برای توسعه شهر از یک سو و از رشد فضای سبز از سوی دیگر بتواند الگوی
رشد این مجتمع زیستی را تعریف نماید.
در الگوی رشد، این مجموعه
جداره به عنوان ساختاری قابل انعطاف و نفوذ پذیر که خود را هماهنگ با محیط پیرامون
می کند تعریف شده است. جداره سعی در از بین بردن الگوهای ناکار آمدن پاسیوها و
ویدهای درونی را دارد تا از طریق شکست های نامنظم خود ( برگرفته شده از مدول بندی
کلی ) تغییر شکل می دهد، سعی در گسترش جداره محیط پیرامونی می باشد.
جداره به عنوان سطوحی برای
قرارگیری هرچه بیشتر فضاهای سبز در محیط پیرامونی تعریف شده که در طبقات، از تراکم
آنها کاسته می شود.
الگویی مسکونی میان جداره
ها، سعی در رسیدن به الگوی ویلایی و حیاط دار مسکونی دارد.
مرز بین شهر و جنگل با ایده
استتار در درون جنگل، از طریق مصالحی که رنگ خود را از چهار فصل جنگل گرفته تامین
می شود. سرامیک های دست ساز که طبخی از رنگ های مختلف را که به روش سنتی تولید شده
اند، امکان استتار توده ساختمانی در زمان های مختلف سال را مابین توده درختان
فراهم می نماید.
ترکیب فضاهای سبز سرتاسری
در لبه های توده ساختمانی و رنگ های مختلف سرامیک ها در جهت همگن شدن با طبیعت
پیرامونی این پروژه بوده است.
ایجاد حیاط های بزرگ برای
هر واحد مسکونی که امکان زیست در هوای باز را برای ساکنین ایجاد نماید یکی از اصول
اصلی سازماندهی بلوک ها بوده است.
بلوک های تشکیل دهنده این
پروژه چهار برج مستقل می باشد که دو به دو به یکدیگر در همکف و زیرزمین هایی به
یکدیگر متصل شده اند.
راهرو های درونی به عنوان
فضاهای باز و نیمه باز که به جریان هوای بیرون متصل می باشند شکل گرفته است.
تمرین ایجاد الگوهای ویلایی
در سبک های مختلف در این پروژه با در هم آمیختگی فضاهای سبز و توده مسکونی و ایجاد
سی درصدی فضاهای باز انجام گرفته . دسترسی عمودی ( آسانسورها) بین سه واحد مسکونی
تقسیم گردیده که در هر بلوک چند بخش (زون) ارتباط عمودی قرار دارد که این امر
مجتمع مسکونی را فراهم کرده که تعداد واحدهای همسایگی را در هر طبقه (در کنار
تراکم بالای خود) کم می نماید و این امر در آسایش زندگی مجتمع های زیستی بسیار
ضروری است.
ایجاد امکانات زندگی سالم
برای ورزش، پیاده روی و تعاملات اجتماعی نیز از دیگر ضروریات بخش های مسکونی
امروزه می باشد که در این پروژه سعی در ایجاد حداکثری این گونه از خدمات شده.
مساله پایداری در این گونه
از مجتمع های زیستی، یکی از جدی ترین مساله های طراحی در شهرها می باشد که باید به
عنوان یکی از استراتژی های اصلی در روند طراحی به حساب آید.
کاهش الگوهای مصرف، ایجاد
بازیافت زباله ها و تفکیک آنها، استفاده از انرژی های تجدید پذیر، فراهم کردن نور
برای تمامی فضاهای سکونتی، ایجاد گردش هوا در پلان های سکونتی، استفاده از آب
خاکستری برای آبیاری فضای سبز و فلااش تانک ها، ایزولاسیون مناسب برای فضاها همگی
از اصولی است که می تواند مصرف کلان واحدهای مسکونی را کم نماید و تاثیر مثبتی در
شهرهای پاک داشته باشد.
سلامت زیستی از مقوله های
مهم در پروژه های مسکونی است. که می بایست در هر پروژه با این مقیاس به آن توجه
شود.
مساله ای که در جهت سلامت
جسمی و روحی ساکنین کجتمع های مسکونی به آن توجه گردد.
هدف و محدودیت طراحی در
مجتمع های زیستی، انسان و نیازهای مختلف جسمی و روحی اوست .
مساله سلامت زیستی در این پروژه از طریق در هم
آمیختگی طبیعت با فضاهای زندگی ، گردش طبیعی هوا در واحد های مسکونی، ایجاد نور
طبیعی مناسب برای تمامی واحدها، ایجاد ارتباط مناسب با طبیعت پیرامونی، استفاده از
همگن سازی فضاها از طریق مصالح، رنگ و نور همگی این موارد در این پروژه سعی در
ایجاد و تامین نیاز سلامت زیستی مصرف کننده این پروژه بوده